ورمال [ونيز] سيستان :

هنري ساوج لندور عضو انجمن جغرافياي انگليس در جلد 2كتاب در سرزمينهاي محسود خود در سال 1903ورمال را (ونيز )سيتان مينامد.

بعد از ظهر آنروز به ورمال رسيديم كه آب خوب وفراوان داشت .

در مركز ورمال نيز ،مانند اثر روستاها وشهرهاي ايران استخري (خندق)از آب ساكن كثيف ديده ميشد.

استخر ورمال بطور غير عادي بزرگ بود وتقريبا تمام طول روستا را در بر ميگرفت .

در واقع روستا دو طرف اين استخر ساخته شده بود .

تعداد كثيري كانال از اين استخر مركزي منشعب شده وبين خانه ها ميرفت .

اگر كسي اندكي قوه تخيل داشته باشد به راحتي ميتواند ورمال را ونيز سيستان بنامد.

هنگام غروب آفتاب ،گله هاي عظيم پشه از اين استخر بزرگ برخاسته وبر سكنه هجوم مي بردند.

اما جداي از اين امر، منظره اين بركه وانعكاس تصوير خانه ها در آب زرد وسبز رنگ آن بسيار زيبا بود.

براي سهولت تردد از يك طرف به طرف ديگر استخر،يك پل ابتدايي خاكي در عرض  استخر ساخته شده بود.

اما چون قسمت مركزي پل پايين تر از سطح آب ولذا در داخل آب بود بايد پاشنه ها را بلند كرده واز آب عبور ميكردند.

ويژگي خانه هاي ورمال در بالكن هاي قديمي آن بوداغلب بالكن ها يا تراس هابه شكل چهارگوش يا مستطيل بوده به هر خانه يا در نزديكي آن ساخته شده بودند كف يا بالكن ها حدود 2تا 4فوت از زمين بالاتر بوده و نردهاي ساخته شده از خشت پخته در آفتاب دور آنها قرار داشت.

در شب هاي بسيار گرم تابستان ،مردم محلي معمولاُاز گرمي خانه به اين بالكن هاپناه مي آوردند .

اختلاف در طرزساختمان و معماري بعضي سقف هاي خانه هاي ورمال قابل توجه بود .

گنبد سقف هابه جاي نيمكرهءكامل تا حدودي كشيده وبيضوي شكل  بود آجرها راطوري در گنبدهاچيده بودند كه به نظرمي آمد،گنبد ريزش خواهد كردوپايدارنخواهدبوداين نوع چيدن آجر مختص ايران است وبنده درجاي ديگري نديده ام به اين ترتيب كه آجرها را تاارتفاعي حدود دوسوم ارتفاع گنبد با زاويه 45درجه دورتادورگنبدقرارداده ورديف هارابه همين ترتيب بالا مي آورند وسپس يك ثلث باقي مانده رابازاويه 90درجه،كار مي كنند معمولاًيك نور گير مركزي در بالاي گنبد و گاهي يك نور يادونورگيردركنارگنبددرنظرمي گيرند.

سكنه ورمال بسيار متمدن و خوش رفتار بودند و طبق معمول براي صحبت وگپ زدن دور بنده جمع شدند در يكي از اين تجمعات،پيرمردي گفت:

((صاحب،شما براي زندگي كردن به اينجا بياييد.))

((چرابايداينجازندگي كنم؟))

((چون ساختن خانه در ورمال بسيار ارزان تمام مي شود.))

((يعني چقدر هزينه بر مي دارد؟))

((شما بياييد،آنگاه خودخواهيد ديد كه ساختن خانه اينجا ارزانتر است يا دركشور خودتان!))

پيرمرد مرا به يك خانه جادار وتازه ساز برد كه سطح داخل آن 14در14 فوت و ارتفاع آن18فوت بود.

((خانه قشنگي است،نيست صاحب؟))

((بلي خيلي قشنگ است.))

((ساختن آن برايم دقيقاً2تومان و4قران (حدود 9شلينگ)خرج برداشته است.))آنگاه حساب كنان گفت:به هر 1000عدد خشت 1قران ،به روز كار نجار از قرار روزي 1قران كلاً5قران،وبه بنا هم روزي 1قران داده ام به بستگانم هم كه كمك زيادي كرده اند ،پولي نداده ام.

گنبد اين خانه بسيار علمي و اصولي ساخته شده بود و استحكام زيادي داشت براي ساختن اين نوع گنبدها،چهار بنّ،از چهار گوشه گنبد شروع به چيدن آجرها كرده وهررديف آجر رابه شكل قوسي از دايره ميسازند .

يه تدريج كه رديف ها بالامي آيد شعاع قوس هاي متناظر بارديف ها راافزايش داده و طوري اجرا مي كنند كه مراكز قوس ها نيز به تدريج بالاترقرارگيرداين عمل آنقدر ادامه پيدا ميكند تا دو قسمت مجاور بر همديگر مماس گردند.

قسمت هاي كوچك باقي مانده از گنبد را هم با ديف هاي عرضي آجر پر مي كنند.

گنبد هايي كه با اين روش ساخته مي شوند ،استحكام زيادي دارند .

من تعدادي از اين نوع گنبد ها را ديده ام كه از چندين قرن پيش پا برجا مانده اند وبه همان خوبي گنبد هاي تازه ساز به نظر مي رسند.

در ورمال ،تقريبا هر خانه تنور خودرا دارد كه بيرون از خانه قرار گرفته است .

اما تنوري كه من از نزديك مشاهده كردم ،ظاهرا توسط چندين خانوار مورد استفاده قرار ميگرفت ،زيرا تعداد زيادي زن دور آن را ميگرفتند وبي صبرانه به انتظار نوبت خود وپختن نانشان مي ايستادند.

مردان وپسران آنها هم ،در جايي نه چندان دور از تنور مي نشستند وضمن صحبت وكشيدن چپق مرتبا زنان را به تعجيل ترغيب مي نمودند.

اگر چه اين تجمعات فرصت خوبي براي تفريح وگپ زدن بود ولي به نظر مي آمدكه زنان كارشان را خيلي جدي مي گرفتند وتلاش فراوان داشتند تا مبادا تكه اي از نانشان سوخته وسياه شود يا به حد كافي نپزد.

در شرق جنوب شرقي ورمال ،به فاصله 1.5 ميل ،چهار تپه بزرگ ماسه اي به شكل نيمكره در خط افق ديده مي شدند ودر اطراف آنها تعداد زيادي تپه هاي ماسه اي كوچكتر بي شكل نيز قرار داشتند.

تعداد زيادي خاكريزها وسيل بندهاي (گوره هاي )ماسه اي كه در مسير خود به ورمال مشاهده كرده بودم ،در طرف شرق ورمال كشيده شده بودند وحفاظ خوبي در مقابل بادهاي شمالي به نظر مي آمدند.

علت عدم وجود بادگيرها در ورمال نيز شايد ناشي از همين خاكريزها باشد ،بادگيرهايي كه در نصير آباد(شهر زابل)وساير روستاهاي سيستان تقريبا در تمام سقف خانه ها مشاهده مي شود .

در ورمال فقط چند خانه دو طبقه بزرگ داراي چنين بادگير هايي بودند .

مشخصه ديگر خانه هاي مسكوني ورمال وجود يك مرغداني شكيل در ورودي هر خانه بود .

هر مرغداني به چند فضاي مربعي تقسيم مي گرديد ومعمولا تعداد زيادي مرغ در آن نگهداشته مي شد.

 

 

ذوالفقار كرماني مولف جغرافياي نيمروز كه در سال 1288هجري قمري(1246هجري شمسي -1870ميلادي )از جانب ناصر الدين شاه قاجار مامور نقشه برداري از منطقه سيستان ميشود در مورد روستاي ورمال اينگونه مينويسد:

در مال(ورمال) دو فرسخ سمت مغرب سكوهه واقع شده است وقريه معتبري ميباشد .

قلعه وارگ هم دارد.

رعيت: 235خانوار

عدد نفوس:1257نفر

سادات: 7خانوار

ملا :10خانوار

كسبه : 18 خانوار

نوكر ديوان سواره: 4نفر

جمازه سوار : 2نفر

زمين زراعت آنچه زراعت شده دويست وچهل خروار بذر بقدر 602خروار بذر افشان .

ديگر بار زمين دارند  كه اگر بخواهند زراعت نمايند ، در پشت دشت واقع شده است .

[ورمال]سرراه كرمان است يعني هرگاه كسي بخواهد بسمت كرمان يا بندرات برود از ورمال آذوقه وآب برداشته ، بدهنه ترشاب نزديكتر از راه سر شيله مي باشد.

اغنام واحشام آبادي :

گوسفند:750راس

ماده گاو : 425 راس

شتر : 28 نفر

اسب وماديان : 45 راس

الاغ : 350راس

سر پرسي سايكس در نوامبر 1898ميلادي (1276ه ش ) در مورد روستاي  ورمال مينويسد:

در مجموع ميتوانم بگويم كه بندرت گروهي از رسيدن به جايي تا آن اندازه خوشحال شده كه ما از رسيدن به ورمال كه جنوبي ترين دهات سيستان ميباشد خوشحال شديم.

زيرا آذوقه ومايحتاج خود را كه جلوتر فرستاده بوديم ،گم كرده وآنچه هم كه با خود داشتيم ،از قبيل آرد وعلوفه ،به اتمام رسيده بود.

در ورمال در حدود يك ميل با [درياچه ]هامون فاصله داشتيم و بعد از اينكه اين فاصله را در اراضي بدون درخت پيموديم و به كناره آب رسيديم ،هامون رامشاهده كرديم كه روي آن از انواع پرندگان وحشي پر بود ، وقتي آنها برخاستند،صدايي چون صداي برخورد موج به ساحل سنگي به گوش ميرسيد.،...

بعد از يك اقامت كوتاه 14روزه در نصرت آباد(شهر زابل)مجددا به ورمال مراجعت نموديم ،در ورمال كاپيتان وب ور  ، وآقاي تيت را ملاقات كردم كه هردو عضو انجمن سلطنتي جغرافيا هستند.

مدت دوروزي را كه با هم گذرانديم خيلي كوتاه بود وسريع گذشت وسپس آقاي  وود – وهم آقاي وب ور به جنوب برگشتند در حاليكه من وتيت بطرف كوه خواجه رفتيم .

از ورمال تا مقابل كوه خواجه 18 ميل راه بود ،...

براي رسيده به خود كوه  از هامون گذشتيم كه حدودا 2 ميل عرض داشت وبيشترين عمق آن 4 فوت بود.

در اين قسمت از هامون به ندرت ني ديده ميشد وآن هايي هم كه ديده ميشدند كاملا پراكنده وتنك بودند .

هزاران پرنده با نام محلي چور ديده ميشدند.

ولي غير از آنها پرنده اي ديگر وجود نداشت.

ماداخل اب شده وسپس سوار كلك هاي باريك ودراز ساخته شده از ني  به نام توتن شديم كه به آرامي در درياچه حركت ميكنند.