طایفه کیخای لوتک
طایفه کیخا «کیخواه »، یکی از طوایف بزرگ سیستان و بلوچستان ایران به شمار میآید و زیر مجموعه قوم بزرگ کاشانی (کشانی ) محسوب میشود وبه مفهوم «کی خواه» یا کیانی خواه تعبیر میشود و دارای هفت تیره میباشد.
- کیخای پلاسی (شیله – ورمال - سکوهه )
- کیخای چپتی (تاسوکی – لوتک وپشت آب)
- کیخای عودی (توتی )
- کیخای شاه بیگی (سدکی )
- کیخای ته رودی (ریگ چاه )
- کیخای کندری (سکوهه – ورمال ودولت آباد)
- کیخای عسگری (میانکنگی وژاله ای )
- کیخای شیب آبی (ده کخا و باغک )
کیخای پلاسی
براساس نوشته ملک شاه حسین در کتاب احیا الملوک ،از کیخای پلاسی به عنوان تیره معتبر کیخا یاد شده،که در منطقه پشت منطقه زره(سیستان)سکونت اختیار کردهاند.برخی از معمرین تیره پلاسی بر این باورند که فرزندان عبدا.. سیاه پلاسی (چادر سیاه)هستند. وعبدا.. نیز در سرزمین حجاز میزیستهاست. او مردی بادیه نشین بوده که روزی در غروب آفتاب شترش گم شده، و وی در جستجوی شترش رو به بیابان نهاده واز قضا در زیر روشنایی شفق، نور خیره کنندهای نظر اورا به خود جلب مینماید. چون نزدیک میشود با گنجینهای از جواهرات روبرو شده و دامانش را از جواهرات پر کرده وبه چادر برمی گردد.وچون روز دیگر به آنجا میرود اثری از گنج نمیبیند.لذا از بیم لو رفتن، با قبیله اش کوچ کرده وبه سیستان میرودو در آنجا ماندگار میشود.و اکنون در قریه پلاسی ،در میان شیله زابل زندگی میکنند. از طایفه مذکور فامیلهای شریعی،شریفی،خزاعی،عرفانی، شاکری،قائمی،خالصی،امامی، امام جمعه، توکلی،افشاری وکاظمی پدید آمدهاند.
کیخای عسکری
این تیره بصورت پراکنده در گوشه وکنار سیستان روزگار میگذرانند.اینان خود را وابسته به عساکر افغانی میدانند که به منطقه سیستان مهاجرت کردهاند. احیاالملوک از آنان به عنوان نقیبان و جنگجویان پشت زره(زرنج یا سیستان) یاد مینماید.ضرورت در جابجایی لشکریان نیمروزی(سیستان) که موظف به ایجاد امنیت و دفاع در مقابل مهاجمین ازبک و مغول بودهاند،ایجاب میکرده تا این جماعت رزمنده، وضعیت متحرک وسیاری داشته باشند و در سیستان اقامت نمایند.
کیخای عودی (توتی )
این تیره بیشتر در منطقه شیب آب زابل ساکن هستند و زمانی گروه متخصص طایفه کیخا را تشکیل میدادند.این تیره مهندسین اولیه آبیاری و زراعت در سیستان بودند که کارشان حفظ اصالت سیستم سنتی در رشته آبیاری و کشاورزی بود.تبحر و کاردانی شان بخصوص در امر بندبافی(سدسازی)، وجه اختصاصی و متمایزی بود که آنان را در مرتبه بالای نسبت به دیگر تیرهها وطوایف قرار میداد.بافتن بند یا سد گزی(چوبی) که در دل امواج خروشان رودخانه هیرمند،آن هم در مواقع طغیان وسیل انجام میگرفت،از عهده هیچ طایفه دیگر بر نمیآمد. روزگاری بزرگان طایفه موبدان متعصبی بودند که در نگاهداشت آتش مقدس زرتشتیان زرنج(سیستان) در قبل از اسلام، نقش اصلی را عهده دار بودند.
کیخای چپتی
ساکن روستای « قلعه چه» در مجاورت منطقه تاسوکی زندگی میکردند.قلعه مذکور در میان منطقه ریگزاز واقع بوده که حصار مستحکمی به نظر میآمدهاست. بدین گونه که رعایا از ترس مالیات وزورگویی خوانین ،نمی توانستند فرار کنند.چون در صورت رفت وآمد،اثر پاه روی ماسهها باقی میمانده و به این ترتیب قضیه لو میرفتهاست.بنا براین تعدادی از رعایا کفشهای دست ساز به نام چپتی درست کرده و وارونه به پاهیشان میبندند وشب هنگام فرار میکنند.وبه این ترتیب به کیخاهای چپتی معروف شدند.اکثر آنها در روستاهای لوتک وپشت دشت پراکنده اند زیر مجموعه های آن بنام -غلامی --جنجال و... میباشند.
کیخای شاه بیگی
ویا جماعت مالدار، که خود را سردسته وسرسالار کیخاهای شیب آب زابل میدانند.جد بزرگ آنان کدخدا غلامعلی میباشد.
کیخای شیب آبی
این قوم به علت اینکه خانههایشان از رود هیرمند فاصله زیادی داشته به کیخای شیب آبی مشهور شدند اکنون جایگاه این قوم در روستای کیخا ۵ کیلومتری زابل واقع است
کیخای کندری
به این علت که خاستگاه اولیه شان منطقه کندر بوده ،به کندر معروف شدهاند.تعدادی ازاین تیره در قریه ورمال و تاسوکی وتعداد زیادی نیز در زاهدان ساکن هستند.